محل تبلیغات شما
زندگی میگذرد و من خیره به سایه روشن های روز و شب،بی هیچ تحرکی رفت و آمدهای مهتاب را میشمارم تا برای یافتن مرگ خویش لحظه شماری کرده باشم. مرگ یک شروع دوباره است،آغازی بر جهان و سیطره حالاتی دیگر.من درحال مردن هستم و عوض خواهم کرد دنیایی را که سزاوار آن نیستم.من خواهم مرد و زنده خواهم شد آنطور که خودم خواستم و میخواهم.

دلنوشته “آخرین پاییز درخت خشک شده”

خلاصه ای بر کتاب “ملت عشق” نوشته الیف شافاک

دلنوشته "روایت عشق"

خواهم ,یک ,های ,دنیایی ,سزاوار ,نیستم ,را که ,دنیایی را ,کرد دنیایی ,که سزاوار ,سزاوار آن

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها