✏یادداشتی بر کتاب شیطان و خدا،نوشته ژان پل سارتر،ترجمه ی ابوالحسن نجفی
کتاب نمایشنامه ای است که داستان آن در قرن شانزدهم در آلمان میگذرد:قرن جنگ های مذهبی بین پرتستان و کاتولیکها که کفاره ی آنرا دهقان با نان و جان خود میدهد:
نقش اصلی داستان فردی است که بنای زندگی خود را بر مطلق "شر" و مطلق "خیر" قرار میدهد و زمانی که فرمانده سپاهی است از هیچ بدی در حق هیچ کس دریغ نمیکند و باز با کمال تعجب میبیند ک بعضی ها از شر او خیر میبرند و حتی برخی شخصیت و وجود او را دوست میدارند.
به ناگاه تبدیل به شخصیتی خیرجو میشود و همه جا خیر و خوبی و عشق نیت و عمل میکند و حتی تمامی ممالک خود را به کشاورزان هدیه میکند.ولی باز میبیند که اعمال خیر او بعضاً اثربخشی خیر خود را ندارد و حتی در بعضی مواقع نتیجه عکس داده و نتیجتاً مسبب "شر" است.
و نهایتاً با خودشناسی که در وجود خود شکل میدهد خود را میابد و متوجه میشود که خدا و شیطان،خیر و شر و بهشت و جهنم تماماً در وجود انسانیست و ما همان هستیم که در اندیشه و نیت و عمل آنیم و هیچ خیر و شری مطلق نیست کمااینکه همان چاقویی که ابزار آشپزخانه است میتواند عامل قتاله نیز باشد.
✏فرزاد صولتی ۱۳۹۸/۰۴/۰۶
دلنوشته “آخرین پاییز درخت خشک شده”
خیر ,شر ,مطلق ,میدهد ,وجود ,باز ,خود را ,و حتی ,و عمل ,شر و ,نیت و
درباره این سایت